تکیه گردی محرم | چهارشنبه 20 تیر

حسينيه سادات اخوی

از چهارراه سرچشمه به طرف چهارراه سيروس به راهم ادامه دادم به نزديكي تكيه رضا قلي خان كه رسيدم انگشتان دست پيرمردي كوچه افشار را به من نشان داد

مردمي را ديدم عاشق و دلباخته كه گاهاً با كيسه هاي قند و چاي جز رسيدن به حسينيه فكري در سر نداشتند كوچه به نيمه رسيده بود چهارراه كوچكي را ديدم كه به چهارراه سادات معروف است سمت چپ سقاخانه و مسجدي كه از نظر معماري بسيار كوچك است و نام سادات را يدك مي كشد وجود دارد وقتي چشمانم به طرف روبروي مسجد چرخيد چادر رنگي سفيد بزرگي كه با سه پرچم بزرگ قرمز و سبز و مشكي مزين شده است به صورت خيمه نمايان شد .

عظمت و بزرگي آن تصويري از سال ۶۱ هـ . ق را در ذهنم تداعي كرده بود كه چشمانم با زيبايي و قدرت هنر معماري از حركت ايستاد سر در شبستاني با كاشي كاري زمينه لاجوردي و تذهيب هايي كه مختص اماكن مذهبي است كه در ميان آن با خطي خوش نوشته شده بود: حسينيه سادات اخوي

وجود دو عدد سكو در طرفين درب ورودي كه خاصه ، براي رفع خستگي افراد مسن تعبيه شده بود نشان از صفاي باطني و حس انسان دوستانه واقف داشت .

اين درب براي ورود و خروج مردان استفاده مي شود دالاني بين حياط و درب ورودي است كه با پارچه هاي قلم كار با نقشهايي برگرفتهاز هنر اسلامي ،   روزي پر از معنويت در محيطي پر از احساس و نفسهايي سرشار از خلوص به من مي داد .همچون گذشته هم مردان معظم سادات در راهروي ورودي نشسته اند و به آنان كه در اين مراسم شركت مي كنند خوش آمد مي گويند در نگاه مي توان تغييراتي را كه در جهت رفاه حال عزاداران اعمال شده را مشاهده كرد .حال آنكه حالت و سنتي بودن اين مراسم بكر و دست نخورده باقي مانده است . جمعيت موج مي زند هنوز هم تمام مساحت حياط را خانم ها نشسته اند . همچون گذشته ايوان شرقي مختص بانوان و ايوان غربي براي آقايان مي باشد و ضلع جنوبي حياط منبر قرار دارد كه كانون ديد همه شركت كنندگان است ….